Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single

مـــــــــــــرد است دیگر...

گاهی تند میشود گاهی عاشقانه میگوید..

مـــــــــــــرد است دیگر..

غرورش آسمان و دلش دریاست...

تو چه میدانی ازبغض گلو گیر کرده یک مـــــــــــــرد..

تو چه میدانی که چشمانت دنیای او شده..

تو چه میدانی از هق هق شبانه او که فقط خودش خبردارد و بالشش؟...

مـــــــــــــرد را فقط مـــــــــــــرد میفهمد و
مـــــــــــــرد

+ تاريخ سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 16:5 نويسنده A_mohammad |

 

 

 

 

 

 


واست بی تابم و بی خوابم و می دونی دلتنگم

واست میمیرم و درگیرم و با دنیا در جنگم

منو تنها نذار از روزگار با این که دل خستم

واست دیوونم و میمونم و تا آخرش هستم
 

داره میباره بارون و تو نیستی

شده این خونه زندون و تو نیستی

چقدر حسِ بدیه حسِ تنهایی

 

دارم میشکنم آسون و تو نیستی

دارم از بین میرم توی این خاموشی

کاش میشد میبردی منو با آغوشی

 

نمیشه با نبودت ساده سر کرد

نمیشه سالم از این غم گذر کرد

داره میباره بارون و تو نیستی

شده این خونه زندون و تو نیستی

چقدر حسِ بدیه حسِ تنهایی

دارم میشکنم آسون و تو نیستی

 

+ تاريخ سه شنبه 27 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 14:14 نويسنده A_mohammad |

میدانستم عاشق بارانی ،


آنقدر اشک ریختم تا خورشید بتابد بر روی سیل اشکهایم ،


تا اشکهایم ابر شود و باران ببارد


این اشکهای من است که بر روی تو میبارد


آسمان با دیدن چشمهای من می نالد


عشق همین است و راه آن نفسگیر


باز هم میخواهم عشق را با تمام دردهایش،


دردهایی که درد نیست  چون دوایش تویی


خیالی نیست دلتنگی ها و بی قراری هایش، چون چاره اش تویی


عزیز من تویی، در راز و نیازهایم تنها تویی


با تو بودن یعنی همین ،


یعنی من عاشقم بیشتر از تمام عشقهای روی زمین


عزیزم خیلی دوستت دارم ، تنها همین احساس است که در دل دارم


این کلام جاودانه را از من بپذیر ، در روزی که قلبم درونش غوغاست ،


این احساس صادقانه را از من بپذیر ، در روزی که حال من حال خودم


نیست



 

+ تاريخ دو شنبه 26 / 1 / 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 15:14 نويسنده A_mohammad |

منم همون شرمنده ي هميشگي!

خداييش حالا ديگه دلم خيلي تنگه خدا!

ديگه جدي جدي نا واسه ادامه ندارم!

فقط تويي که ميدوني!

چون خوب مي دوني تنهاييم چقدر بزرگه! و کسي

که در تمام طول تنهايي هام باهاش حرف ميزنم فقط خودتي!

بقيه يه جور ديگه هستن با من خدا جون .

نمي‌دونم اسمش رو چي بذارم ولي بقيه انگار مصلحت بين هستن .

بقيه معامله‌گر هستن .

بايد يه چيزي بهشون بدي تا باهات حرف بزنن .

بهت محبت كنن و دوست داشته باشن .

حداقلش اينه كه دنبال يه آدمي هستن كه اونها رو دوست داشته باشه .

هيچ كس بدون مقدمه به اون يكي محبت نمي‌كنه .

اما تو نه خدا جون . تو اينجوري نيستي .

درست همون موقع كه من بدي كردم بهم محبت مي‌كني تا بگي كه فرق ميان خالق و مخلوق تو چيه .

تويي که خيلي بزرگي!

نمي دونم چرا يدفعه بد شدمو از خلق کردنم بهت شکايت کردم!

آخه خداي من بهم حق بده !

نمي‌دونم اصلا چرا ؟ آخه چرا بايد اينجوري باشم !

مي‌گن به هر كسي به نسبت ظرفيت خودش غم وغصه دادي و همونقدر هم ازشون انتظار داري .

اما من چيكار كنم . با اين دلم چيكار كنم . هميشه تو اين دلم غوغاست .

بعضي‌ وقتها اين دلم خيلي خيلي تنگ مي‌شه . كوچيك مي‌شه . ديگه جا نداره از پس كه پر مي‌شه از غصه .

اون موقع است كه اشكهام به فريادم مي‌رسن . ولي آخه من با اين دل چيكار كنم .

يه دل دادي بهم اندازه ي کهکشان ! و دردهايي دادي بي پايان!

نمي دونم ازکدومشون بنالم! گفتم: نه!

آخه چي بگم . دردهايي كه شايد هيچكدومشون مال خودم نيست .

من در مقابل ديگران هيچ دردي ندارم

و لطف خدا هميشه شامل حالمه! هنوزم اينو ميگم!

پی نوشت:

خــــــدا بد جــــور داغــونم بیاوو با وفایــی کن خداوندا بیا امشب در حق من خـدایــــــــــــــی کــن

+ تاريخ دو شنبه 26 / 1 / 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 14:51 نويسنده A_mohammad |

اگر روزی کسی از من بپرسدکه دیگر

                قصدت از این زندگی چیست؟

  به او گویم که چون میترسم از مرگ

               مرا راهی بغیر از زندگی نیست

             اگر زیستن را دوست میداشتم هنگام تولد گریه نمیکردم

 

اینروزا تنها چیزیکه هر روز باهامه قلیونمه

          خدا به دادم برس...خسته ام از همه چی
+ تاريخ دو شنبه 26 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 1:28 نويسنده A_mohammad |

 تنهاي تنها نيز شوم . . .
بيکس و رسوا نيز شوم . . .
باز هم آرامم . . .
خدا را دارم . . .

  

تمام آرزوي من برايت اين است. . .
( تنها نشوي )

 

 

قلب من قطعه اي از مزار تنهايي هاست / غم دنياست که در گوشه ي قلبم پيداست
وقتي احساس کنم نيمه اي از جان مني / بي تو هر جا بروم باز وجودم تنهاست


ادامه مطلب
+ تاريخ پنج شنبه 24 / 1 / 1391برچسب:تنها,تنهایی,اس ام اس,پیامک,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 16:57 نويسنده A_mohammad |

 

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد!

در تنهایی هایم نیز به یاد توام
زیرا تو تمام تنهایی هایم هستی . . .

+ تاريخ پنج شنبه 24 / 1 / 1391برچسب:,ساعت 11:23 نويسنده A_mohammad |
خیلی سخته غمخوار کسی باشی که خودت بزرگترین غمش هستی . . .

 

سلامتی اونی که دوسش داریم اما نمیدونه!  

به سلامتی اونی که هرچی بیشتر می خوریم

تا فراموشش کنیم

بیشتر میاد تو ذهنمون !!!

 

به سلامتی همه اونایی که عشقشون از پیششون رفته!

به سلامتی همه اونا که عشقشون رو از دست دادن!

به سلامتی همه اونایی که درگیر عشق یه طرفه شدن!

 سلامتی همه اونا که عاشق کسی هستن و کسی ام نمیدونه!

سلامتی همه  عاشقا و سلامتی همه اونا که به هر نحو افسرده شدن.

 

به سلامتی همه کسایی که تنهاان 

به سلامتی هرکس که دلش از یکی خونه!

به سلامتی هرکس که دلش از یکی دوره!

به سلامتی اون کسی که دردامو میدونه!

به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساکت می مونه!

به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌... انگشت کوچیکهٔ عشقمم نیستی‌!

به سلامتی‌ اون دختری که وقتی‌ تو خیابون یه لکسوز بهش بوق میزنه بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه 730 هم داشته باشی‌... چرخ پراید عشقمم نیستی

 

+ تاريخ یک شنبه 15 / 9 / 1390برچسب:,ساعت 20:55 نويسنده A_mohammad |

احساسم را به دار اويختم... منطقم را به گلوله بستم...
لعنت به هر دو که عمري بازي ام دادند...
دگر بس است... مي خواهم کمي به چشمانم اعتماد کنم

+ تاريخ سه شنبه 6 / 9 / 1390برچسب:,ساعت 15:36 نويسنده A_mohammad |

چه زيباست به ياد تو با چشمهاي خسته گريستن
چه زيباست هميشه در تنهايي تو را حس کردن
چه زيباست در خيال با تو زندگي کردن
عزيزم نام تو بر قلبم  خالکوبي شده تا فراموشت نکنم
عزيزم همچون نفس کشيدن تو را به خاطر مي سپارم
يک روز ديگر هم بدون تو گذشت ...

+ تاريخ پنج شنبه 26 / 8 / 1390برچسب:,ساعت 14:46 نويسنده A_mohammad |

لحظه ي سخت رفتنت هيچ چي تو قلب من نبود

 نگاه آخرين تو شعر جنون و غصه بود

 از التهاب بي کسي پناه آوردم به جنون

 زندگي زندونه و بس وقتي نباشه هم زبون

 خواستم فراموشت کنم اما خيالت نمي ذاشت

 به غير ديوونه شدن راهي جلو پام نگذاشت

***********

 منو هرگز نبخش اي مهربونم

 هميشه بد بودم اينو خوب مي دونم

 منو هرگز نبخش اي مهربونم

 هميشه بد بودم اينو خوب مي دونم

  ************

 بهتره نشناسي منو

 مني که با تو بد بودم

 تنها از عشق و عاشقي

 شکستنو بلد بودم

 لايق بودنت نبود

 قلب حقيرم مي دونم

 حقمه تا آخر عمر

                                تنهاي تنها بمونم                              

+ تاريخ شنبه 24 / 8 / 1390برچسب:,ساعت 15:44 نويسنده A_mohammad |

 

 

 


از بد حادثه امروز بي حضورت جشن ميگيرم

دوست داري بشنوي ميگم.من بدون تو ميميرم

روز عشقمون مبارک اگه حتي دوري از من

من مهم نيستم ميدونم.حرمت اين روز نشکن

 

به جون هرکي دوست داري امشب به ياده من بمون

امشب تا صبح کنارتم.تو هم به ياده من بمون

الهي من فدات بشم يه امشبو باهام بمون

  

روز عشقمون مبارک اخ چه جشن بي نظيري

پاي چي امروز و دادي بگوي پاي کي اسيري

تو هنوز دو ماه رفتي  شمه رفتاره گرفتم

اگه برگردي يه روزي کيکتو نگه ميدارم

 

به جون هرکي دوست داري امشب به ياده من بمون

امشب تا صبح کنارتم.تو هم به ياده من بمون

الهي من فدات بشم يه امشبو باهام بمون

 

به جون هرکي دوست داري امشب به ياده من بمون

هميشه من به يادتم تو امشبو باهام بمون

الهي من فدات بشم يه امشبو باهام بمون.بمون

 

+ تاريخ دو شنبه 21 / 8 / 1390برچسب:,ساعت 13:27 نويسنده A_mohammad |

دوباره آسمان اين دل ابري شده .
دوباره اين چشمهاي خسته باراني شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگي را براي اين دل ميخوانم .
ميخوانم و اشک ميريزم ، آنقدر اشک ميريزم تا اين اشکها تبديل به گريه شوند .
در گوشه اي ، تنهاي تنها و خسته از اين دنيا .
دوباره اين دل بهانه ميگيرد و درد دلتنگي را در دلم بيشتر ميکند .
خيلي دلم گرفته است ، مثل همان لحظه اي که آسمان ابري مي شود .
خيلي دلم گرفته است ، مثل همان لحظه اي که پرنده در قفس اسير است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هايي که در آسمان آزادانه پرواز ميکنند چشم دوخته است .
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب ، مثل لحظه سوختن پروانه ،
مثل لحظه شکستن يک قلب تنها .
دوباره خورشيد مي رود و يک آسمان بي ستاره مي آيد و دوباره اين دل بهانه ميگيرد .
به کنار پنجره ميروم ، نگاه به آسمان بي ستاره .
آسماني دلگيرتر از اين دل خسته .
يک شب سرد و بي روح ، سردتر از اين وجود يخ زده .
خيلي دلم گرفته است ، احساس تنهايي در وجودم بيشتر از هميشه است .
تنهايي مرا مي سوزاند ، دلم هواي تو را کرده است .
دوباره اين دل مثل چشمانم در حسرت طلوعي ديگر است .
آسمان چشمانم پر از ابرهاي سياه سرگردان است ، قناري پر بسته در گوشه اي از قفس اين دل نشسته و بي آواز است .
هوا ، هواي ابريست ، هواي دلگيريست .
ميخواهم گريه کنم ، ميخواهم ببارم .
دلم ميخواهد از اين غم تلخ و نفسگير رها شوم .
اما نمي توانم …
دوباره دلم گرفته است ، خيلي دلم گرفته است ،
اما کسي نيست تا با من درد دل کند ، کسي نيست سرم را بر روي شانه هايش بگذارم
و آرام شوم …
هيچکس نيست ...!

پی نوشت:

دوباره دل هوای با تو بودن کرده....
نگو این دل دوری عشقت و باور کرده...

دل من خسته از این دست به دعاها بردن
همه آرزوهام با رفتن تو مردن
....

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...
که دوباره چشم من تو رو ببینه...

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...
که دوباره چشم من تو رو ببینه...

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...
که دوباره چشم من تو رو ببینه...


واسه پیدا کردنت تن به دل صحرا می دم...
آخه تو رنگ چشات هیبت دنیا رو دیدم...

توی هفتا آسمون تو تک ستاره منی.... 
بخدا...ناز دو چشمات و به دنیا نمی دم.... 
 

حالا من یه آرزو دارم تو سینه...
که دوباره چشم من تو رو ببینه...
 

+ تاريخ چهار شنبه 16 / 8 / 1390برچسب:,ساعت 23:3 نويسنده A_mohammad |

من آن غريبه ي ديروز آشناي امروز و فراموش شده ي فردايم
در آشنايي امروز مي نويسم تا در فراموشي فردا يادم کني.


براي سالها مي نويسم ...


سالها بعد که چشمان توعاشق مي شوند ...
افسوس که قصه ي مادر بزرگ درست بود...


که هميشه يکي بود يکي نبود

 

پی نوشت:

نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد

نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم

نگاهم کرد دل به او بستم

نگاهم کرد اما بعد ها فهميدم فقط نگاه مي کرد...
..................

یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه عا شق تری ، تنهاتری

+ تاريخ دو شنبه 14 / 8 / 1390برچسب:,ساعت 15:52 نويسنده A_mohammad |

منتظر مانده بود وقتی به او رسیدم اشک از چشمانش جاری شد کنار او رفتم گفت : بگو که دوستم داری به چشمانش نگاه کردم ولی نگفتم که دوستش دارم روز بعد به دیدارش رفتم دستانش را روی قلبش گذاشته بود دستانش را بلند کردم گفت : بگو که دوستم داری بی اختیار شدم و نگفتم که دوستش دارم . چند روز بعد با 3 گل رز به دیدارش رفتم در بستر بیماری به من گفت : بگو که دوستم داری اشک در چشمانم حلقه زد و بغض گلویم را گرفت و نتوانستم بگویم دوستت دارم امروز که به دیدارش رفته بودم پارچه ای سفید به رویش انداخته بودند با وحشت پارچه را کنار زدم و فریاد زدم من نمی خواستم بگویم دوستت دارم می خواستم که بفهمی و درک کنی که. . . دوستت دارم ......

 

دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی

دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی

دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی

دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی

دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی

بیشتر فکر می کنم می فهمم چیزی تو این دنیا نیست که لایق تو باشه تو این همه

 کلمه من برای گفتن حرف دلم کلمه کم می آرم

ولی اگه می خواهی بدونی چقدر دوست دارم برو زیر بارون و قطره های بارون و

بگیر اونایی رو که می تونی بگیری تو منو دوست داری و اونایی رو که نمی تونی

بگیری من تو را دوست دارم

بارون

پی نوشت:از خدا همینو میخواستم که فقط بارون بباره

دیشب 2 ساعت زیر بارون بودم .شبای بارونی رو خیلی دوست دارم.

+ تاريخ دو شنبه 7 / 8 / 1390برچسب:I love you,I love u,for you,ساعت 13:15 نويسنده A_mohammad |
صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 15 صفحه بعد