Single ...یاد گرفته ام تنهایی را به بودن درجمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ... Single

 


وقتی منو ساکت میبینی بدون حرفی هست....


بدون دردی هست
بدون که من اگه به حرف بیام همه چیو خراب می کنم حالا میخواد کوه باشه یا آسمون
یا زندگیت...

تا بفهمی با من چه کردی....

یاد خاطره ها آتیشم میزنه

کی میفهمه من چی میکشم؟منی که همیشه لبخند رو لبامه 

+ تاريخ پنج شنبه 14 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیر,غم,غمگین,دل تنگ,دلتنگ,سکوت,ساکتم,وقتی,چی میکشم,ساعت 23:8 نويسنده A_mohammad |

 

بيا خودمان باشيم

تو حرف بزني ، من نگاه كنم

من نگاه كنم ، تو بخواني

و بعد لبخند بزنيم بر اين همه ديوانگي

براي انتقام از

فرداهايي كه براي ما نيست

+ تاريخ پنج شنبه 14 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیر,غم,غمگین,دل تنگ,دلتنگ,ساعت 1:25 نويسنده A_mohammad |

مرد که باشي
عادت ميکني به نارو خوردن
عادت ميکني به اينکه
حوايت برود با آدم ديگري
و تنها دلخوشي تنهاييت،
تنهايت بگذارد
و بي حوا شوي
و بي هوا شوي!
هم نفست که
براي ديگري نفس بکشد
تو ديگر نفس نداري براي ادامه
و اينجور مُردن مرد
نهايت نامردي است

+ تاريخ پنج شنبه 14 / 2 / 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 1:17 نويسنده A_mohammad |

حسِ خوبي نيست

در رويايِ کسي‌ گم بشي‌ که . .

فکر تو حتــــــــي در خوابش نمي‌‌گنجد ...

+ تاريخ جمعه 12 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیرم,خسته از روزگار,ساعت 23:57 نويسنده A_mohammad |

يه وقتايي هست
ميبيني فقط خودتي و خودت ... !
دوســـت داري ،
همـــدرد نداري ...
خانـــواده داري ،
حمــــايت نداري ...
عشــق داري ،
تکـــيه گاه نداري ...
مثل هميشه ؛
هــمه چي داري و هــيچي نداري!!

+ تاريخ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 23:52 نويسنده A_mohammad |


چـشمانم را روي هم مي گذارم
بلکه يادت را فراموش کنم…
تـو بگو دلــکم
مگر مي شــود يــک عـمري را فراموش کـرد؟

+ تاريخ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیر,غم,غمگین,دل تنگ,دلتنگ,ساعت 23:46 نويسنده A_mohammad |

 

کجايي ببيني لبه پرتگاه زندگي ايستاده ام ، صداي باران آزارم ميدهد ، آري اين منم ! مني که هنگام باران قدم برميداشتم بدون چتر زير باران
راستش را بگو تو بامن چه کردي؟؟

+ تاريخ شنبه 12 / 2 / 1391برچسب:باران,عکس پسر تنها زیره باران,لبه پرتگاه,پسر تنها لبه پرتگاه,,ساعت 23:31 نويسنده A_mohammad |

درد دارد وقتی،
من عاشقانه هایم را
مینویسم ...
دیگران
یاد عشقشان می افتند...
اما تو
بی خیالی!!!

+ تاريخ شنبه 11 / 2 / 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 23:51 نويسنده A_mohammad |

سالها میگذرد

از شب تلخ وداع

از همان شب كه تو رفتی

و به چشمان پر از حسرت من

خندیدی

تو نمیدانستی

تو نمی فهمیدی

كه چه رنجی دارد

با دل سوخته ای سر كردن

رفتی و از دل من

روشنایی ها رفت

لیك بعد از ان شب

هر شبم را شمعی

روشنی می بخشید

بر غمم می افزود

جای خالی تو را میدیدم

می كشیدم آهی

از سر حسرت و می خندیدم

به وفای دل تو

و به خوش باوری

این دل بیچاره خود

ناگهان یاد تو می افتادم

باز می لرزیدم

گریه سر می دادم

خواب می دیدم من

كه تو بر میگردی

تا سر انجام شبی سرد و بلند

اشك چشمان سیاهم خشكید

آتش عشق تو

خا كستر شد

یاد تو در دل من

پرپر شد

اندكی بعد گذشت

اینك این من...تنها...

دستهایم سرد است

قدرتم نیست دگر...

تا كه شعری گویم

گر چه تنها هستم

نه به دنبال توام

نه تو را می جویم

حال می فهمم من...

چه عبث بود آن خواب

كاش می دانستم

عشق تو می گذرد

تو چه آسان گفتی

دوستت دارم را

و چه آسان رفتی...

كاش می فهمیدی

وسعت حرفت را

آه...افسوس چه سود

قصه ای بود و نبود...

+ تاريخ چهار شنبه 11 / 2 / 1391برچسب:تنها,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 23:31 نويسنده A_mohammad |

من امشب سرخوش ديوانه و مست و غزل خوانم

به جام مي پناه آورده ام از غم گريزانم

گر از ميخانه باز آيم مرا غم باز ميجويد

رويد اي دوستان رويد اي دوستان

من گوشه ی ميخانه ميمانم


به مستي پاي در ميدان غم بنهاده ام امشب
مخند اي رهگذر بر من
اگر افتاده و خيزانم امشب

+ تاريخ سه شنبه 10 / 2 / 1391برچسب:,ساعت 23:51 نويسنده A_mohammad |


دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !

+ تاريخ دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیر,غم,غمگین,دل تنگ,دلتنگ,ساعت 22:6 نويسنده A_mohammad |

 

به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد ! به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم ! به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم ………………….

+ تاريخ دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیر,غم,غمگین,دل تنگ,دلتنگ,ساعت 13:42 نويسنده A_mohammad |

 

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی
فقط صدایی مبهم
قول داده بودی برایم سیب بیاوری
سیب سرخ خورشید
سیب سرخ امید
یادت هست؟؟؟
و رفتی و خورشید را هم بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم
امروز به پایان دفترم نزدیکم

+ تاريخ دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:دلتنگی,تنهایی,دلگیر,غم,غمگین,دل تنگ,دلتنگ,ساعت 13:35 نويسنده A_mohammad |

مچاله کن ، بشکن ، بند بزن ، خط بزن ، خلاصه راحت باش …

ارث پدرت نیست ، دل تنهای من است . . .

.

.

.

درد دارد …

وقتی چیزی را کسر میکنی که با وجودت جمع زده ای . . .


 


ادامه مطلب
+ تاريخ دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:تنها,تنهایی,اس ام اس,پیامک,تنهاترین,عاشقانه,Single,Alone,aloneboy,alone boy,ساعت 1:23 نويسنده A_mohammad |


انگار ديگر روزي نمانده براي زندگي ، انگار ديگر دنياي من بن بست شده ، راهي ندارم براي فرار از غمهايم…
اين هم جرم من بود از اينکه برايت مثل ديگران نبودم، کسي بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلي داشتم که واقعا هواي تو را داشت ….
ديگرگذشت ، حالا تو نيستي و من جا مانده ام ، تو رفته اي و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نيستي و من اينجا سردرگم و بي قرار مانده ام….
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بيرون ميکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور ميکنم،اگر از تنهايي بميرم هم دلم را با هيچکس آشنا نميکنم….
ديگر بس است ، تا کي بايد دلم را بدهم و شکسته پس بگيرم، تا کي بايد براي اين و آن بميرم؟
در حسرت يک لحظه آرامشم ، دلم ميخواهد براي يک بار هم که شده شبي را بي فکر و خيال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هيچ فرقي نداشتي ، هيچ خاطره ي خوبي برايم جا نگذاشتي ،حالا که رفتي ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتي….
گرچه از همان روز اول ميخواستمت ، گرچه برايم دنيايي بودي و هنوز هم گهگاهي ميخواهمت ، اما ديگر مهم نيست بودنت ، چه فرقي ميکند بودن يا نبودنت؟
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پريشان کرده ، دلم اينجا تک و تنها راهش را گم کرده ، اين شعر را براي تو نوشتم بي پرده ، هنوز هم دلت نيامده و خيالت ، خيال مرا پريشان کرده ….

+ تاريخ یک شنبه 8 / 2 / 1391برچسب:,ساعت 19:58 نويسنده A_mohammad |
صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 15 صفحه بعد